به گزارش خبرگزاری حوزه، در حالی که این روزها فضای عمومی جامعه ما تقویت روح همبستگی و نیز مقاومت در برابر فشار و تحریم مضاعف دشمن را می طلبد، متاسفانه شبکه های اجتماعی به خصوص اینستاگرام ، گاه در رویه ای دقیقاً مخالف این مهم عمل می کنند به خصوص این که در شرایط کنونی ، این شبکه اجتماعی به جولانگاه سلبریتی‌های پر ادا و اطوار و البته کم مصرف و بی‌مصرف و زندگی های لاکچری و فوق تجملاتی آن ها تبدیل شده است.

همین چند روز پیش بود که خبری در رسانه ها درج پیدا کرد مبنی بر استخدام افرادی تحت عنوان سگ‌گردان با درآمد ساعتی ۱۰۰ هزار تومان که به اقشار مرفه و سلبریتی ها خدمت می کنند؛ به راستی وقتی این قبیل اخبار و تصاویر و فیلم ها از چنین سبک زندگی در اینستاگرام و دیگر شبکه های اجتماعی انعکاس می یابد، آن هم در شرایطی که قشر ضعیف و کارگر جامعه در یکی از سخت ترین شرایط معیشتی به سر می برد، این مساله چه پیامدها و عوارض نامطلوب اجتماعی، فرهنگی و روانی به همراه خواهد داشت؟!

جالب این که در بسیاری از کشور‌های دنیا شبکه‌های اجتماعی اساساً به جایی به منظور شکل‌گیری و اشاعه جنبش‌های اجتماعی به نفع استقامت و مقاومت در برابر چالش‌های روز جامعه تبدیل شده اند و با این وجود مع الاسف گویا در ایران ما، این مساله حالت عکس به خود گرفته است تا آن جا که به طور خاص فضای اینستاگرام به محلی در جهت نمایش ثروت و تن‌پروری در عرصه فضای مجازی ، بدل گشته است.

حقیقتاً گذاشتن فیلم و کلیپ جشن خداحافظی فرزند یک سلبریتی یا فرد مربوط به طبقه نوکیسه جامعه با پوشک آن هم در فضای مجازی، چقدر مُماس با دغدغه ها و مشکلات آحاد جامعه است و به راستی ما با چنین روندی به کجا می خواهیم برسیم؟

از سوی دیگر گرفتن عکس‌های سلفی و یهویی‌های سلبریتی‌ها با حیوانات عجیب خانگی، همچون شیر و ببر وکروکودیل که هزینه نگهداری‌ هر کدام از آن ها چندین برابر حقوق یک کارگر ساده است، ناهنجاری اجتماعی دیگری به شمار می رود که رنگ و بوی خاص فرهنگی به خود گرفته و تداوم چنین حالاتی باعث یأس و نااُمیدی در بین بخش عظیمی از مردم از حیث نارضایتی توأم با حسرت به جهت فقر مالی و معیشتی می گردد.

در کنار این مسایل بد نیست بدانیم که بنا بر گفته یکی از مسئولان کانون عالی شورا‌های کار و کارگری کشور، در حال حاضر فاصله بین سبد معیشت حداقلی با حداقل دستمزد کارگران به حدود سه میلیون تومان رسیده است و این یعنی با در نظر گرفتن مؤلفه‌های مهم در سبد معیشت خانوار از قبیل مسکن، ارتباطات، حمل‌ونقل و ... قدرت خرید کارگران ایرانی چیزی در حدود ۷0درصد، اُفت داشته است.

نکته پایانی این نوشتار هم این که جدای از فاصله شدید طبقاتی و اقتصادی که در نوع سبک زندگی افراد مختلف پدیدار گشته، شکل گیری چنین وضعیتی نشانه ای جدی از بیماری فرهنگی و خلأ مهم اخلاق است چه آن که خود نشان دهنده بی توجهی برخی از اقشار مرفه جامعه به هم وطنان نیازمند خود و اتفاقاً ترویج زندگی اشرافی خود در برابر فقر و ناداری آنان است که این مساله به ویژه در عرصه فضای مجازی، در وضع کنونی باعث ناملایمت هایی شده که قطعاً در آینده عوارض بدتری نیز به همراه خواهد داشت.

سید محمد مهدی موسوی